روز بر انحنای تند شرارت افول می‌کند

ساخت وبلاگ

می‌خواستم بنویسم «یلدا» و از عشق و آرامش حرف بزنم ولی قرار نیست سر خودم را شیره بمالم. همان‌طور که قرار نبود این‌چنین بی‌محابا بیگانه‌ترین باشم با خودم و دنیای بیرون از خودم. احساس می‌کنم مثل این وطن که سنت را به زور چادر کشیدن از سرش از آن زدودند، «من» هم از خودم زدوده‌شدم. مثل شعری که از وسط نخوانی‌آش، مثل رمانی که پیش از رسیدن به اوج رهایش کنی. شدم مثل شرابی که نیمه‌مست می‌کند، مثل گریه‌ای که بغض را فقط در حد ساکت شدن درد گلو آرام می‌کند. و این منم. به دنبال مقصر می‌گردم و همه مقصرند و نیستند؛ من مقصرم.


برای لیوان لاجوردی ن....
ما را در سایت برای لیوان لاجوردی ن. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bmoonriver1 بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 19 فروردين 1397 ساعت: 17:11